خانه گرافیک برتر

با ما در اوج باشید.

بحث گرافیک بسیار پیچیده است. بعضی شروع گرافیک را از زمان صنعتی شدن جامعه می دانند و بعضی شروع گرافیک را از دوره پریمیتیو.

ابتدا نوشتار به وجود آمد یعنی یکی از وجوه تمایز بین انسان و حیوان. در این زمان نوشتار کرامت وبزرگی انسان می شود. نوشتار جامعه را به دو قسمت بی سواد و باسواد تقسیم می کند سپس تعهد به وجود می آید، سند ها به  وجود می آیند، سندها اعتبار می شوند و در ادامه مالکیت به وجود می آید. آن مهر و نشانه که از آن دوران رایج شده، رد پای گرافیک امروز است.

جریان تحول گرافیک از دو مبحث خط و نقش نشات می گیرد. اگر در نقوش قدیمی هم دقت کنیم، مثلا در سیلک کاشان یا شهر سوخته زابل می بینیم که پشت هر نقشی تفکری نهفته و هر کدام از خطوط و فرم ها را نقاش درک کرده، در باره اش اندیشیده و بعد منتقل کرده است. گرافیک از زاویه ی ارتباط رسانه ای یک هنر است. ولی در کنار یک فضای اجتماعی از زمان صنعتی شده جهان، گرافیک پا به عرصه ی جدیدی می گذارد و در خدمت تولید کننده و یا مصرف کننده شکل دیگری به خود می گیرد.

 بنیان گذار این هنر در واقع نقاش ها هستند. زمانی که نقاش برای انتقال بهتر مفاهیم خود نوشته ای را به اثرش اضافه می کند، این تبدیل به گرافیک می شود. یک نقاشی برای درک شدن نیاز به تامل، تحمل و تفکر بسیار دارد و باید در یک فضای خاص ارائه شود، در این حال هنرمند تصمیم می گیرد که از سواد نوشتاری مخاطب هم استفاده کند. و جامعه حس می کند به این نیاز دارد و گرافیک به سرعت رشد می کند. گرافیک هنری تکثیر پذیر است. در سایر هنرها ما برای اصل اثر احترام قائل هستیم ولی گرافیک با توانایی تکثیر پذیری خود، در همه جا نفوذ می کند تا جایی که هیچ کالایی فروش نمی رود مگر اینکه از کانال گرافیک عبور کند و یا هیچ موج سیاسی ایجاد نمی شود مگر اینکه تفکرگرافیک پشت آن باشد تا از قبل برای جامعه مهیا شده باشد.

 گرافیک، امروز بخش جدا نشدنی زندگی ماست حال ما در جایگاه یک گرافیست نشسته ایم. این جایگاهی است که مسئولیت بسیار سنگینی پشت آن نهفته است و آن مسئولیت، فرهنگ یک جامعه است. فرهنگ وقتی نمود پیدا میکند

که توسط یک فرد ماهر و دانا در یک پکیج شایسته ارائه شده باشد. هر چیزی وقتی دریافت می شود که درست ارائه شود. این اتفاق نمی افتد مگر زمانی که یک گرافیست در کنار آن حاضر باشد. یک گرافیست باید معلومات اجتماعی بالایی داشته باشد.

حال ما در کجا هستیم؟ اکنون درچه موقعیتی هستیم؟ چرا لهستان، آلمان یا ژاپن؟ چرا هفتاد سال سابقه ی گرافیک ما مطرح نیست؟ چرا ما باید از تقلید حرف بزنیم؟ چرا موتیف های خود ما بازشناسی نمی شوند؟ چرا موتیف های جدید خلق نشده اند؟ ژاپن از هاضمه ی خودش استفاده می کند. فرهنگ خودش را بازشناسی می کند، هضم میکند و سپس به گرافیک اضافه می کند و دنیا هم او را می پذیرد.

فرهنگ چیزی نیست که ما بخواهیم آن را حفظ کنیم و یا بخواهیم یک حصار دور آن بپیچیم و بخواهیم آن را از بین ببریم. امروزه ما در هنر موتیف هایی به کار می بریم که با آنها زندگی نکرده ایم و درکی از آنها نداریم. باید فرهنگمان را بشناسیم. تقلید کردن، جلو رفتن نیست، مدرن شدن نیست. موتیف های ما بایدبازسای شود تا بتواند مورد استفاده گرافیست ها قرار بگیرد. ما باید خودمان را بیشتر بشناسیم.

 

                                                                                 بخشی از سخنرانی محمدعلی ناصحی

                                                                                          نویسنده:گروه گرافیک برتر

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۳۳
گرافیک برتر